مجموعه آثار چخوف:نمایشنامه ها (جلدهای 6و7)،

سکوت کرده اید، نمی دانید… تازه مگر می توانید بدانید؟ دلم به حال خودم نمی سوزد! مرده شوی این «من» را ببرد! ولی به سر شما چه آمده است؟ کجاست آن روح پاک و آن صداقت و درستی و جسارت؟ کجاست سلامتتان؟ چه بر سرش آورده اید؟ سوفیا یگورونا! سالیان متمادی را به بطالت و بیکارگی سپری کردن، کف دست های دیگران را پینه دار کردن، از درد و رنج دیگران لذت بودن و در همان حال توی چشم دوختن را بلد بودن- اسمش فساد است!

سوفیا یگورونا برمی خیزد.

(سوفیا را بر جای اول می نشاند.) نروید، بگذارید حرف آخر را هم بزنم! چه باعث شده است که شما عشوه گر و تنبل و جمله پرداز شوید؟ دروغگویی را کی به شما یاد داده است؟ و سابق چه بودید! حرفم تمام نشده! الان مرخصتان می کنم! اجازه بدهید حرفم را تمام کنم! سوفیا یگورونا، چقدر خوب و چقدر بزرگ بودید! سوفیا یگورونای عزیز، شاید هنوز هم دیر نشده باشد، شاید هنوز هم بتوانید برخیزید! در این باره فکر کنید! تمام نیرویتان را جمع کنید و به خاطر خود خدا از زمین بلند شوید!فروشگاه اینترنتی کتابزون